خانه پدر بزرگ یا ساختمان شیان

هر خانه ایی جدا از موقعیت ظاهری و فیزیکی، در طی سالیان زیست خود دارای هویت می گردد همچون روحی که در کالبد دمیده می شود. این هویت از دل زندگی های سپری شده در بنا ایجاد می گردد. این حس برای ساکنان خانه و آدم هایی که در آن زیسته اند قطعا برجسته خواهد بود.چه کسی همچنین حس و دلبستگی هایش را نسبت به خانه پدربزرگش نداشته است ؟ این خانه منزل پدر بزرگی بود که در آن به دنیا آمده بودیم، کودکی کردیم و در هر مناسبتی مامنی بود برای بهره بردن از گرمای همیشگیش و عشق ساکنانش، اما این خانه هم پیر شده بود و بنا به جبر زمان گریزی نبود جز به تخریب و ساخت مجدد آن. ما با همان دلبستگیها با همان ارق و حس نسبت به همه چیزهایی که باید خراب میشد و با نگاهی نو آن را ساختیم، اما چیزی که قابل تخریب نبود همان عشق و ارق بازمانده بود که مارا در همه مراحل آن یاری می نمود.
بنا شد 5 طبقه تک واحدی بسازیم که هر واحد :
2 خواب و 1 خواب مستر
آشپزخانه بزرگ  با مبلمان مناسب
بالکن در هر دو جبهه نما وجود داشته باشد
سالن اجتماعات و روف گاردن